روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینش اعتقادی و تربیت خانوادگی و شرایط سیاسی - اجتماعی طول دوران زندگی حضرت امام خمینی(س) داشته است.
روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینش اعتقادی و تربیت خانوادگی و شرایط سیاسی - اجتماعی طول دوران زندگی حضرت امام خمینی(س) داشته است.
مبارزات ایشان از نوجوانی آغاز، و سیر تکاملی آن به موازات تکامل ابعاد روحی و علمی ایشان از یکسو و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران و سایر جوامع اسلامی از سوی دیگر در اشکال مختلف ادامه یافته است.
**مرجعیت امام خمینی (ره)
پس از سقوط رضاخان، شرایط برای تحقق مرجعیت عظمی فراهم گردید. آیت الله العظمی بروجردی شخصیت علمی برجسته ای بود که می توانست با رهبری خود سبب حفظ کیان حوزه باشد.
این پیشنهاد از سوی شاگردان آیت الله حائری و از جمله امام خمینی به سرعت تعقیب شد و در امام خمینی(ره) در این راستا مجدانه تلاش کرد و در زمان هجرت آیت الله بروجردی به قم، ایشان برای تحکیم موقعیت زعامت و مرجعیت آیت الله بروجردی کوشش فراوان به کار برد و به گفته شاگردان امام برای همین منظور نیز در جلسات درس اصول مرحوم آیت الله بروجردی شرکت می کرد.
پس از رحلت آیتالله بروجردی در شهریور ماه 1340 ه.ش علیرغم اینکه امام خمینی (ره) شرایط مرجعیت را داشتند، هیچ گونه تلاشی در این مورد نکردند، ولی ابعاد روحی و علمی آن حضرت از یک سو و اعتقاد به جهاد در راه خدا که موجب فعالیت های سیاسی ایشان بود از سوی دیگر، سبب مرجعیت عظمای امام گردید.
**مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی یکی از لوایحی است که به موجب آن شـرط «مسلمان بـودن، سوگند بـه قرآن کریـم و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیداها» تغییر می یافت.
این لایحه در 14 مهر 1341 ه.ش بـه تصویب کابینـه اسدالله علم رسیـد. در این لایحه حذف و تغییر دو شرط نخسـت به منظور قانونی کردن حضور عناصر بهایی در مصادر امـور کشور طراحی شـده بود.
نقش حضرت امام در روشن ساختن اهداف واقعی رژیم شاه و گوشزد کردن رسالت خطیر علما و حوزه های علمیه در این شرایط بسیار مؤثر و کارساز بود.
تلگرافها و نامه های سرگشاده اعتراض آمیز علما به شاه و اسداللّه علم موجی از حمایت را در اقشار مختلف مردم برانگیخت.
رژیم شاه ابتدا دست به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت زد، با وجود این، دامنه قیامها به خصوص در شهرهای تهران و قم رو به فزونی نهاد.
سرانجام رژیم شاه تن به شکست داد و رسماً در 7 آذر 1341 هیأت دولت، مصوبه قبلی را لغو کرد و خبر آن را به علما و مراجع تهران و قم اطلاع داد.
امام خمینی در نشست با علمای قم مجدداً بر مواضع خویش پای فشرد و لغو مصوبه در پشت درهای بسته را کافی ندانست و اعلام کرد تا زمانی که لغو آن در رسانه ها پخش نشود، قیام ادامه خواهد داشت.
فردای آن روز خبر لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی روزنامه های دولتی منعکس شد و مردم نخستین پیروزی بزرگ خویش را پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت جشن گرفتند.
**مخالفت با رفراندوم لوایح شش گانه
رژیم شاه پس از چند شکست پی در پی، طرح امریکایی انقلاب سفید را در دی ماه 1341 در معرض افکار عمومی قرار داد.
امام خمینی با توجه به اهدافی که شاه و امریکا در پشت این طرح به ظاهر اصلاحی داشتند، و عمق خطرات ناشی از آن، قدم به صحنه ی مبارزه گذارد و با مطلع کردن علما و مراجع قم، و آگاهی دادن به مردم، یورش همه جانبه ای را برای شکستن تهاجم جدید رژیم آغاز کرد.
بر اثر اصرار و مقاومت امام خمینی قرار شد مراجع و علما مخالفت با رفراندوم را صریحاً اعلام و شرکت در آن را تحریم کنند.
با صدور بانیه محکم امام خمینی در دوم بهمن 1341 متعاقب آن بازار تهران تعطیل شد و مأمورین پلیس به تجمع مردم حمله بردند و در آستانه رفراندوم تحمیلی، ابعاد مخالفت مردم فزونی گرفت. شاه ناگزیر برای کاهش دامنۀ مخالفت ها در چهارم بهمن عازم قم گردید.
امام خمینی از قبل با پیشنهاد استقبال مقامات روحانی از شاه به شدت مخالفت نمود، و حتی خروج از منازل و مدارس را در روز ورود شاه به قم تحریم کرد.
امام خمینی با سخنرانی ها و بیانیه های خویش همچنان به افشاگری دست می زد. از آن جمله اعلامیه ای بسیار تند و در عین حال مستدل تنظیم نمود که به اعلامیه 9" امضایی" معروف و منتشر گردید و در آن ضمن برشماری اقدامات خلاف قانون اساسی شاه و دولت دست نشانده وی، سقوط کشاورزی و استقلال کشور و ترویج فساد و فحشا به عنوان نتایج قطعی اصلاحات شاهانه پیش بینی شده بود.
با پیشنهاد امام خمینی عید باستانی نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریم شد. در اعلامیه حضرت امام از انقلاب سفید شاه به انقلاب سیاه تعبیر و همسویی شاه با اهداف امریکا و اسرائیل افشا شده بود.
**واقعه مدرسه فیضیه
شاه در مورد آمادگی جامعه ایران برای انجام اصلاحات امریکا به مقامات واشنگتن اطمینان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفید نهاده بود. مخالفت علما برای وی بسیار گران می آمد و تبلیغات وسیعی علیه روحانیت و امام خمینی آغاز شد.
شاه تصمیم به سرکوبی قیام داشت روز دوم فروردین 1342 که مصادف با شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) بود مأمورین مسلح رژیم با لباس مبدل اجتماع طلاب علوم دینی در مدرسه فیضیه را بر هم زدند و متعاقب آن نیروهای پلیس با سلاح گرم، وحشیانه به مدرسه فیضیه یورش بردند و به کشتار و جرح طلاب پرداختند.
همزمان مدرسه دینی طالبیه تبریز نیز مورد هجوم مأمورین دولتی قرار گرفت. در پی این حوادث، منزل امام خمینی در قم هر روز شاهد حضور گروه های زیادی از نیروهای انقلابی و مردم خشمگینی بود که برای ابراز همدردی و حمایت علما و دیدن آثار جنایت رژیم به قم می آمدند.
حضرت امام در روز 13 فروردین 1342 اعلامیه معروف خود راتحت عنوان «شاه دوستی یعنی غارتگری» منتشر ساخت. در این اعلامیه که یکی از تندترین بیانیه های سیاسی امام خمینی است، رژیم شاه به محاکمه کشیده شده و در پایان آن تأکید شده بود که در این شرایط تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب؛
**دستگیری و تبعید امام در سال 1342
سال 1342 با تحریم مراسم عید نوروز آغاز و با خون مظلومین فیضیه خونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر امریکا اصرارمی ورزید و امام خمینی بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخالت های امریکا و خیانت های شاه پافشاری داشت.
امام خمینی در پیامی (به تاریخ 12/2/1342) به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه بر همراهی علما و ملت ایران در رویارویی سران ممالک اسلامی و دول عربی با اسرائیل غاصب تأکید ورزید و پیمانهای شاه واسرائیل را محکوم کرد و در سخنرانی خود در اجتماع مردم، شاه را "مردک" عنوان کرد و با شجاعت از شخص شاه به عنوان عامل اصلی جنایات و هم پیمان با اسرائیل یاد کرد و مردم را به قیام فرا خواند و شدیداً ازسکوت علمای قم و نجف و دیگر بلاد اسلامی در مقابل جنایات تازۀ رژیم انتقاد کرد.
ماه محرّم 1342 که مصادف با خرداد بود فرا رسید. امام خمینی این فرصت را برای دعوت مردم به قیام علیه رژیم مستبد شاه غنیمت شمرد.
روز عاشورا جمعیت صدهزار نفری در تهران با داشتن عکس هایی از امام به تظاهرات پرداختند و در مقابل کاخ مرمر محل استقرار شاه- برای اوّلین بار در پایتخت شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. روزهای بعد نیز در دانشگاه و بازار و مقابل سفارت انگلیس تظاهرات گسترده ای در حمایت از قیام امام برپا بود.
امام خمینی عصر عاشورای سال 1383 هجری قمری (13 خرداد 1342 شمسی) در مدرسه فیضیه نطق تاریخی خویش را که آغازی بر قیام 15 خرداد بود ایراد کرد.
سخنان امام خمینی همچون پتکی بر روح شاه که جنون قدرت و تکبر فرعونی او زبانزد خاص و عام بود فرود آمد.
شاه فرمان خاموش کردن صدای قیام را صادر کرد. نخست جمع زیادی از یاران امام خمینی در شامگاه 14 خرداد دستگیر و ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد 42) صدها کماندوی اعزامی از مرکز، منزل حضرت امام را محاصره کردند و ایشان را در حالی که مشغول نماز شب بود دستگیر و سراسیمه به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران زندانی کردند و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند.
امام خمینی پس از نوزده روز حبس در زندان قصر به زندانی در پادگان نظامی عشرت آباد منتقل شد.
ایشان در حبس از پاسخ گفتن به سؤالات بازجویان، با شهامت و اعلام اینکه هیأت حاکمه ایران و قوه قضاییه آن را غیر قانونی و فاقد صلاحیت می داند، اجتناب ورزید.
حضرت امام در سلول انفرادی پادگان عشرت آباد نیز فرصت را از دست نداد و به مطالعه کتب تاریخ معاصر و از آن جمله تاریخ مشروطیت ایران و کتابی از آثار جواهر لعل نهرو پرداخت.
پس از دستگیری امام خمینی اعتراضات گسترده ای از سوی روحانیت و اقشار مختلف مردم از سراسر کشور آغاز و خواستار آزادی رهبر خویش شدند.
امام خمینی(ره) به عنوان نظریهپرداز نهضت اسلامی و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی توانست نقش رهبری را به بهترین شکل ممکن در تاریخ ایران و حتی جهان روشن سازد که پیروزی انقلاب اسلامی نتیجه نقش مؤثر رهبری در هدایت خیزش مردمی و عبور از حوادث سخت و گوناگون در طول دوران شکلگیری، پیروزی و استمرار انقلاب اسلامیبوده است.
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب |