مفتیانی که روی دست بزرگان خود بلند شدند؛ رهبران معنوی داعش چه کسانی هستند؟ +تصاویر
با وجود این که البغدادی در رأس شورای شریعت قرار دارد، ولی همیشه نظر مفتیها را جویا میشود. همه مفتیها، از علمای برجسته هستند. همگی حافظ قرآن هستند و این درباره منابع اصلی حدیث هم صدق میکند، صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند ابن حنبل، ترمذی، در واقع آنها هستند که حکومت میکنند.
جنوب نیوز- ابو عمر البغدادی (ابوعبدالله الرشید البغدادی،هلاکت2010)، که بنا به سوابق موجود، بنیان گذار «دولت اسلامی عراق و شام» محسوب میشود، ساختار کنونی اداره داعش را طرحریزی کرد. او که بنا به گزارشها، به سان بسیاریاز چهرههای کلیدی داعش، جزو افسران ارتش بعث عراق بود، مجموعهای از شوراها را بهعنوان ساختار سازمانی معین کرد که به این قرارند: شورای رهبری، شورای شریعت، شورای«شورا»[1](منظور مجمع مشورتی است) شورای نظامی، شورای امنیتی و تروئیکای شریعت (مفتیهای سهگانه). البته لازم به ذکر است که در سالهای پس از هلاکت ابوعمر البغدادی، و ارتقاءو گسترش گروه «دولت اسلامی عراق و شام»(داعش)، به لحاظ کمی و کیفی این شوراها دچارتغییراتی شدند( به ویژه از بعد از فتح 4 استان عراق در تابستان گذشته). اکنون براساس قراین و گمانهزنیها، شورای مالی، شورای قضایی، شورای رسانه، شورای اموراطلاعاتی، شورای امداد جنگنجویان به ساختار قبلی اضافه شدهاند.
ابوعمر البغدادی
شورای شریعت: بنا به گمانهزنیها، خود ابوبکر البغدادیشخصا در رأس این شورا قرار دارد. دارای 6 عضو است که با تشبه به «شورای 6 نفره»تعیین خلیفه ایجاد شده است، که عمر ابن خطاب، در بستر مرگ شکل داده بود. دوکارویژه اصلی آن، یکی نظارت بر انطباق عملکرد شوراهای دیگر با شریعت، و دومیانتخاب خلیفه در صورت مرگ خلیفه کنونی است. به تعبیر بسیاری از کارشناسان غربی،شورای شریعت با وجود سهم کمتری که در اخبار مربوط به داعش دارد، حیاتیترین بخشاین گروه است. نظارت بر خطابههای خود به اصطلاح «خلیفه ابراهیم» (ابوبکرالبغدادی)، و سایر چهرههای کلیدی داعش، ابلاغ مجازاتها، مواعظ، حکمیت، نظارت بررسانههای گروه، تدوین مواد آموزشی برای نیروهای تازه جذبشده و مشاوره به خلیفهبرای تصمیمگیری درباره سرنوشت گروگانهای گروه، از جمله کارکردهای دیگر شورایشریعت به حساب میآید.
شورای شریعت حیاتیترین بخش داعش است
توصیههایی چون آتش زدن معاذ الکساسبه (خلبان اردنی)و سربریدن جیمز فولی آمریکایی، از توصیههای آن بوده است. یکی از مفتیهای جداشدهاز داعش، در مصاحبه با روزنامه الاخبار، گزارش داد که علاوه بر شورای اصلی،شوراهای کوچکتری در هر ناحیه وجود دارد که با هماهنگی با شورای اصلی، درباره امورهمان ناحیه تصمیمگیری میکند. به گفته او، شورای اصلی دارای دو مفتی اصلی است کهمفتی عراق و مفتی سوریه هستند. همین منبع، از فردی به نام «ابوعبدالله الکردی» بهعنوان مفتی عراق نام برد.
مواردی مانند توصیه به سربریدن جیمز فولی آمریکایی و آتشزدن معاذ الکساسبه خلبان اردنی از سوی شورای شریعت انجام میشود
یکی دیگر از به اصطلاح علمای سابق داعش، درمصاحبهای که به صورت ناشناس با الشرق الاوسط انجام داده، روابط حاکم بر شورایشریعت را این گونه توضیح میدهد:
"با وجود این که البغدادی در رأس شوراست،ولی همیشه نظر مفتیها را جویا میشود. همه مفتیها، از علمای برجسته هستند که درکعمیقی از دین دارند. همگی حافظ قرآن هستند و این درباره منابع اصلی حدیث هم صدق میکند - صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند ابن حنبل- ترمذی و ...- تنها برجستهترینها بهشورا راه مییابند . در واقع آنها هستند که حکومت میکنند."
البته همین مسأله باعث شده که تنشها و چالشهایی هم میان اعضای خود این شورا، یا میان این شورای با سایر بخشهای داعش به وجودبیاید. به ویژه آن جا که این به اصطلاح علما هم نمیتوانند برای پارهای اعمالداعش توجیه شرعی پیدا کنند! یا زمانی که به توصیههای آنها به عنوان روحانیونبرجسته از سوی سایر بخشها یا حتی خود مثلا خلیفه ترتیب اثر داده نمیشود. «هشامالهاشمی»، یکی از برجستهترین کارشناسان مسایل داعش و نویسنده کتاب «دنیای داعش» ازبرخی شیوخ شناخته شده دولت اسلامی نام میبرد که در سال 2014، بر سر همین مسایل ازگروه فاصله گرفتند: ابوشعیب المصری، ابوسلیمان العتیبی، احمد المطیری، منیعهالمنیعه و ابوهمام الشامی.
هشام الهاشمی
حتی به گفته هاشمی، برخی از آنها با نفس اعلام خلیفهاز سوی گروه مخالف بوده و هستند، چرا که به اصطلاح حجت شرعی برای اعلام خلیفه نمیبینند. البته برخی روایتها حاکی از آن است که انتخاب البغدادی، بدون مشورت باشورای شریعت انجام گرفت. گرچه نیاز به یادآوری نیست که چنین اختلافاتی اگر وجودداشته باشد، بیشتر بر سر حدود قدرت و وزن کشی اختیارات در درون خود گروه است و وجهسیاسی دارد، وگرنه بسیاری از اعمال سبعانه و مخوف داعش از قبیل ذبح انسانها،مصلوب کردن، مثله کردن، به بردگی گرفتن و آتش زدن انسانهای زنده همگی با مهرتایید همین شورای شریعت انجام گرفته است. گویی اصولا برای سایر اعمال یک گروهخونخوار و شقی و قسی حجت شرعی و توجیهات منصوص وجود دارد، و اختلاف بر سر پارهایاعمال سلایق در اجراست!
به هر حال، خود این شورا از چند کمیته تشکیل شدهاست که شامل کمیتههای فتاوا، تحقیق، مدارس مذهبی، امر به معروف و نهی از منکر،مساجد و قضاوت میشود. مثلا کمیته مدارس مذهبی مسؤول ارایه درس به نیروهای تازهوارد، آموزش قضات و امامان مساجد است. گرچه روحانیونی از ملیتهای مختلف در اینشورا حضور دارند، ولی دست بالا از آن عراقیهاست. از معروف ترین روحانیون شورای شریعتمی توان به ابو بکر القحطانی، عثمان النازح و ترکی البنعلی اشاره کرد که موسوم بهتروئیکای شریعت هستند(گزارشهای تاییدشده از هلاکت عثمان النازح در محاصره عینالعرب وجود دارد). علاوه بر کتب معتبر حدیث در نزد اهل سنت (صحاح سته)، کتاب هاییچون «فقه جهاد»[2](14درسگفتار فردی به نام ابوعبدالله مهاجر) هم مورد استفاده شوراست. به علاوه کتاب«مدیریت وحشیگری»(اداره التوحش) نوشته یکی از استراتژیستهای القاعده به ناممستعار ابوبکر ناجی (محمد حسن خلیل الحکیم یا ابوجهاد مصری) در زمینه مسایل راهبردیمورد استناد آن هاست.
عثمان النازح معدوم - از مفتیان شورای شریعت
به نظر می آید که داعش، با به دست آوردن قلمروبیشتر روی زمین و قرار دادن تعداد بیشتری از اهالی عراق و سوریه تحت سلطه خود،اکنون به دنبال ایجاد یک نوع سامان سیاسی-اجتماعی بر مبنای نسخه داعشی از اسلاماست. به بیان دیگر، با گذشت چهار سال از ظهور طوفانی داعش به عنوان یک جنبش انقلابیکه نظم موجود در عراق و سوریه را به چالش کشید، حالا این گروه تروریستی خونریز بهدنبال تثبیت خود به عنوان یک حکومت در سرزمینهای تاکنون غصب کرده است. در اینمیان، تدوین و اجرای احکام «شریعه» (قرائت وهابی-تکفیری از اسلام) در قالب «فتاوا»، مهمترین ابزار داعش برای حکومت درازمدت است، چرا که داعش به ساختار پارلمان و دستگاهقانونگذاری مدرن اعتقادی ندارد. مسلم است که برای اجرای چنین پروژهای، علمایداعش که به عنوان «مفتی» شناخته میشوند و رهبران معنوی آن به حساب میآیند، نقشیاساسی برای این گروه ایفا میکنند. در یک کلام، شورای شریعت، نقش یک مجلسقانونگذار را برای داعش بازی میکند. در ادامه به معرفی چند تن از مهمترین مفتیانداعشی میپردازیم.
کتاب اداره التوحش نوشته ابوبکر الناجی
ترکی البنعلی
ترکی البنعلی، با نام اصلی ترکی بن مبارک بنعبدالله (معروف به ابوضرغام و ابوهمام الاثری، کنیه: ابوسفیان سلمی،1984) روحانی 31ساله متولد بحرین، به عنوان رسانهایترین ایدئولوگ داعش شناخته میشود. او به طورمرتب در انظار حضور به هم میرساند، سخنرانی میکند، وارد مباحثات فعال اینترنتیبا حامیان و منقدان خود میشود و در کل، به ویترین معنوی داعش تبدیل شده است. اوبا ریش و موهای بلند سیاهرنگ و مرتب شانه شده، لباسهای سفیدرنگ آراسته و عینکظریفی که به چشم میزند، تلاش می کند چهره یک روحانی تندروی جوان و جذاب را بهنمایش بگذارد. بر خلاف بسیاری از چهرههای کلیدی داعش، فضای مجازی پر از عکسها وویدیوهای این ایدئولوگ داعشی است و این نشان میدهد که تشکیلات داعش روی بعدتبلیغی کار او، حساب زیادی گشوده است. هشام الهاشمی، کارشناس خبره مسایل داعش، اورا "مثل حصاری می داند که از ایدئولوژی داعش در برابر نفوذ، محافظت میکند."
اخباری وجود دارد که او نویسنده "شرح حالرسمی" خلیفه خودخوانده داعش، ابوبکر البغدادی است. بیانیهها و سخنرانیهایاین روحانی جوان و فوق-تندرو در مقیاس وسیع در مناطق تحت کنترل داعش تکثیر و توزیع میشود. بنا به زندگینامه مختصری کهاز او در سایتهای جهادی وجود دارد، او در یک خانواده سرشناس بحرینی به دنیا آمد وپرورش پیدا کرد. برای تحصیل علوم دینی به کالج مطالعات عربی و اسلامی دبی رفت،ولی بعد از مدتی به دلیل ایدئولوژی افراطی خود از دبی اخراج شد. او تحصیلات دینیخود را در مدارس اسلامی بحرین و بیروت تکمیل کرد و خیلی زود به چهره برجسته جامعهکوچک سلفیهای فوق-محافظهکار در کشورهای حوزه خلیج فارس تبدیل شد. او اوایل سالگذشته میلادی به سوریه رفت و به داعش پیوست. نوع اسلامی که بن علی ارایه میدهد،حال به جایی رسیده که نه تنها از سویعلمای سنتگرای منطقه زیر سوال رفته، که حتی بسیاری از علمای جهادی هم او را بهخاطر تندروی مورد نکوهش قرار دادهاند. از جمله «ابومحمد المقدسی» (عسام البرقاوی)روحانی تندروی اردنی که گویی زمانی مرشد ابومصعب الزرقاوی و البته استاد همینالبنعلی بود، و همچنین «ابوقتاده الفلسطینی»، دیگر روحانی تندروی فلسطینی، این نوعاسلام را وحشیانه معرفی کرده و پیروان آن را مشتی جنایتکار خواندند.
ابوقتاده روحانی افراطی فلسطینی و از سرکردگان القائده، اسلام ترکی البنعلی را وحشیانه و حامیان آن را جنایتکار میخواند
ترکی البنعلی، یکی از نظریهپردازان ذبح «کفار»است. همچنین او کسی است که برای حراج زنان ایزدی برای بردگی، توجیه شرعی ارایهکرد. در یک تالار گفتوگوی اینترنتی در یکی از پایگاههای وابسته به داعش، او با استناد بهنظر «ابن تیمیه» (نیای فکری وهابیت)، بردگی زنان جنگجویان کافر را مجاز دانست. دراین جا تذکر این نکته لازم است که، گویی یک نوع بده بستان میان به اصطلاح علمایداعشی و جنگجویان جوان این گروه برای دادن فتاوای باب میل به وجود آمده است. بهاین مفهوم که، داعش به مانند سلف خود القاعده، با کنار گذاشتن روحانیت سنتی، ادعایرجوع بیواسطه به قرآن و حدیث را دارد. اصولا از دید جهادیها، روحانیت سنتی درجهان عرب چیزی بیش از آلت دست حکام خودکامه کشورهای منطقه نیستند.
ترکی البنعلی
نوجوانان وجوانانی هم که به داعش می پیوندند، چندان آگاهی عمیقی از اسلام ندارند. آنها دراوج شهوات و خواستههای جوانی، عمدتا به قصد آزادسازی تکانههای جنسی و خشونت خود،آن هم در لوای جهاد، وارد میدانهای نبرد در سوریه و عراق میشوند، و در آنجا، روحانیتیهست که خود جوان است، در علوم دینی چندان عقبه و تجربهای ندارد، ولی فتاوایبرانگیزاننده و باب میل این جوانان میدهد (آخرین مورد از چنین شاهکارهایی برگزاریمسابقات قرآن با هدیه یک زن اسیر به برنده مسابقه بود!). ایمن التمیمی، ازتحلیلگران مسایل جهادیها در سوریه و عراق، معتقد است:
«قطعا یک مساله شکاف نسلی در این جا وجوددارد. دولت اسلامی متفکران و جنگجویان جوان را جذب میکند.»
در همین راستا، روزنامه لبنانی الاخبار، درگزارشی از هشدار البنعلی به رهبری داعش خبر داد. بر مبنای این گزارش، بن علی بهالبغدادی گفته است که گروه با "فروپاشی آرام" رو به رو خواهد شد، مگراین که موفق به ارایه روحانیون جوان و افراطی جدید شود. گویا با چراغ سبز رهبریداعش، کار جذب دانشجویان افراط گرای مدارس اسلامی در سعودی، اردن، یمن و مراکششروع شده است.
جلسات موعظه ترکی البنعلی در شهر سرت لیبی، از جمله شهرهای اشغالشده توسط تروریستهای داعش
در اردیبهشت ماه دو سال پیش، وقتی ابوبکرالبغدادی، شروع گسترش امارت خود را به سوی سوریه اعلام کرد، البنعلی اولین کسی بودکه تک نگارهای با عنوان "دستها را برای بیعت با البغدادی دراز کنید"نوشت.، و از همه مسلمانان مجاور امارت البغدادی خواست که با امیر او بیعت کنند.عجیب این که در همان تک نگاره، خلیفه شدن البغدادی را پیشگویی میکند: " ازخدا میخواهیم روزی را که شیخ خود را بر بالای کرسی خلافت ببینیم." به علاوه،او در شرح حالی که برای البغدادی نگاشت، نسب او را به حضرت محمد(ص) رساند تا شرطقریشی بودن خلیفه تأمین شود!
در اواخر آوریل 2014، البنعلی مقاله دیگری نوشتکه در آن اعلان عمومی خلافت دولت اسلامی را در 29 ژوئن 2014 (1رمضان1435) پیشگوییکرد. در این مکتوب، بنعلی، پیش از کسب قابلیت سیاسی کامل توسط داعش برای اعلامخلافت، همان استدلال حقوقی و شواهد برآمده از نصوصی را به کار برد که اندکی بعدتر،سخنگوی رسمی داعش در اعلان خلافت ماه رمضان خود به کار برد (و این نشان از نفوذبالای البنعلی در این گروه تروریستی دارد) -عمده این استدلالات برگرفته از تفسیرمعروف «ابوعبدالله قرطبی» (فقیه و مفسر،متوفی 671هجری) موسوم به «تفسیر قرطبی»گرفته شده است. بنعلی خلافت داعش را به عنوان " هسته آن خلافت پیشگویی شده ومبتنی بر مشیت الهی" دانست. او دولت اسلامی عراق و شام را واجد آن حدی ازقدرت و قابلیت سیاسی دانست که مقدمه یک خلافت اسلامی است.
در سوابق البنعلی چند نوبت بازداشت در کشورهایمختلف به دلیل اتهاماتی چون اشاعه تفکرات خشونتگرا، از راه به در کردن جوانان وایدئولوژی انحرافی دیده میشود و پیش از پیوستن به داعش، او را از ورود به کشورهایامارات متحده، کویت، مصر و قطر منع کرده بودند. البنعلی شاگرد «ابومحمد المقدیسی»،معروفترین روحانی تکفیری زنده دنیا و پدر معنوی القاعده هم بوده است. بررسیمکتوبات و سخنرانیهای این دو، نشان از بعضی خطوط ذهنی مشترک و همفکری و تعاملاتمیان این دو به اصطلاح متفکر تکفیری دارد. پیش از پیوستن بنعلی به داعش، او در چندکتاب خود به تحسین استادش پرداخت و از اندیشه اش دفاع کرد. المقدسی هم در جواب،دانش دینی شاگرد خود را گواهی کرد. به این ترتیب که به او «اجازه کلی» برای تدریستمام آثار او (المقدیسی) را داد. المقدیسی در مقدمهای که برای یکی از کتابهایبنعلی در سال 2009 نگاشت، چنین از او یاد کرد:
"وقتی شور فوقالعاده و حمایتش از دین،توحید، جهاد و مجاهدین را دیدم، به او اجازه تدریس همه کتابهایم را دادم....اگرشیخی حق بالیدن به شاگردش را داشته باشد، من به این برادر عزیزم میبالم."
وقتی المقدسی یک «شورای شریعت» در وبسایت خودایجاد کرد (پاییز 2009) ، بنعلی را یکی از مفتیهای آن تعیین کرد و حتی زمانی کهخود در زندان بود، به او اجازه صدور فتوا به جای خود را داد.
ابومحمد المقدیسی
بنعلی از نامهای مستعار زیادی استفاده کرده استتا به قول خود از شر "جباران و سرکوبگران کشورهای عربی" در امان بماند.با قدرتگیری داعش از اوایل 2014، او در سوریه مستقر شد و از آن موقع به بعد بیشترنام واقعی خود را به کار میبرد (برخی اسامی مستعار او: ابوخذیفه البحرینی، ابوحزمالسلفی، ابوبکر ابن عبدالعزیز الاثری). هنگامی که دولت بحرین تهدید کرد که شهروندیبحرینیهایی را که در سوریه میجنگند، باطل خواهد کرد، مگر این که ظرف دو هفته بهبحرین برگردند، او با نوشتن شعری، ضمن دست انداختن مفهوم شهروندی، چنین پاسخ داد:"آیا منطقی است حالا که تازه به شام، سرزمین نبردهای حماسی رسیدهایم،بازگردیم؟....سرزمینی که در آن اسلام حاکم است، سرزمین من است؛ این جا سکونتگاه مناست و به آن تعلق دارم."
با جاگیرشدن البنعلی در قلمرو غصبشده داعش درسوریه و دست بالا یافتن این گروه میان گروههای تروریستی-تکفیری دیگر منطقه، او کمکم قلم خود را علیه چهرههای مذهبی سایر گروهها تیز کرد. مهمترین این گروههایرقیب داعش، جبهه النصره و مجمع شورای حرکت احرار الشام هستند. او با انتقاد ازروحانیون تکفیری شناخته شدهای چون «ایاد قنیبی»، «ابوبصیر الطرطوسی»، «ابومحمدالجولانی» و «عدنان العرعور» شروع کرد و اکنون خود «ایمن الظواهری» و البته استادسابق یعنی «ابومحمد المقدیسی» و «ابوقتاده فلسطینی»زیر ضرب حملات کلامی اینایدئولوگ داعش قرار دارند. حمله به استاد سابق البته از همه مهمتر است و نشان ازتعمیق شکاف نسلی میان جبهه تکفیر دارد.
ابومحمد المقدیسی و ابوقتاده که از سوی دستپرورده خود، بنعلی، تکفیر شدند
المقدیسی در بیانیهای در اوایل 2014، ازشیخهای جوان جهادی انتقاد کرد که حرمت پیران را نگه نمیدارند (مانند ظواهری وابوقتاده). او آنها را متهم کرد که بر شانههای بهترینها و درخشانترینها (!)ایستادهاند و همزمان تفکر آنها را بیاعتبار میکنند. چند روزی پیش از آن، بنعلیدر بیانیهای، سن و سال بالای امثال ابوقتاده را عامل آشفتگی ذهنی و عدم درک آنهانسبت به داعش دانست. به واقع این بیانیه، اظهار مخالفت آشکار سران داعش با مفهوم«اسبقیت» به عنوان فاکتور برتری میان گروههای تکفیری بود؛ امری که بعدتر درنبردهای خونین میان النصره و داعش خود را نشان داد. البته با توجه به سن نسبتا کمخود البنعلی، طبیعی است که او و چهرههایی شبیه به او به دنبال سرنگونی تخت اهلفتوای سالخوردهتر و جاافتادهتر تکفیری باشد، تا اینگونه به جایگاه خود استحکامدهند و نقش خود را بر تارک تفکر سلفی-جهادی حک کنند.
به نظر میرسد پروژه البنعلی برای ایجاد یک نسلاز رهبران مذهبی جوان فوق افراطی و آشنا با دستگاههای تبلیغی مدرن، یکی از ستونهای برنامه گروههای تروریستی داعش، در سالهای آتی باشد. به هر حال، پس از شخص به اصطلاح خلیفه ابراهیم، ظاهرا ترکی البنعلیمهمترین چهره اصطلاحا معنوی داعش باشد.
ابومحمد العدنانی
ابومحمد العدنانی الشامی، با نام اصلی «طاهاصبحی فلاحه»، سخنگوی رسمی گروه دولت اسلامی عراق و شام (داعش) است. او در سال 1977در شهر «بنش» از استان ادلب سوریه به دنیا آمد. البته او بیشترین دوران عمر خود رادر شهر حدیثه در استان الانبار عراق زندگی کرد و جزو اولین جنگجویانی بود که نبردبا نیروهای ائتلاف را در عراق آغاز کرد. در سال 2005، با نام جعلی «یاسر خلف حسینالراوی» توسط آمریکاییها دستگیر و 5 سال بعد در 2010 آزاد شد. به گفته مقاماتامنیتی عراق او از نامهای مستعاری چون طاها البنشی، جابر طاها فلاح، ابوبکرالخطاب و ابوصادق الراوری بهره میبرد.
ابومحمد العدنانی
در 15 آگوست 2014، شورای امنیت نام او را بهفهرست تحریم مالی و تسلیحاتی افراد و موجودیتهای مرتبط با القاعده اضافه کرد. در18 آگوست 2014، وزارت خارجه ایالات متحده هم او را به عنوان «تروریست جهانی ویژه» معرفیو جایزهای تا سقف 5 میلیون دلار را برای اطلاعات منجر به دستگیری او تعیین کرد.در 22 سپتامبر 2014، یک سخنرانی به شدت تحریککننده با عنوان "به راستیکه خداوند شما همواره ناظر است" از او منتشر شد، که بسیاری از ناظران آنرا نخستین دستور رسمی داعش به پیروان این گروه، برای کشتن «کافران» در کشورهایغربی تلقی کردهاند:
«اگر میتوانید یک کافر آمریکایی واروپایی را بکشید - به ویژه فرانسویهای خبیث و پلید- یا یک کانادایی، یا یکاسترالیایی، یا هر کسی از جبهه کفار، از جمله شهروندان کشورهایی که وارد ائتلافجنگی با دولت اسلامی شدهاند، پس به الله توکل کنید، و او را به هر شیوه و راهی کهمیتوانید بکشید؛ سرش را با سنگ متلاشی کنید، با چاقو بکشید، یا با ماشین از رویشرد شوید، یا از بلندی پرتابش کنید، یا خفهاش کنید، یا مسموش کنید.»
مطبوعات غربی این شیوه مورد تشویق از سویالعدنانی را اشاره به قتل یک سرباز بریتانیایی به نام «لی ریگبای» دانستند که درمی 2013، توسط دو جوان بریتانیایی با تفکر تکفیری در خیابانی در لندن کشته شد. همسر اورا به زمین کوبیدند و هم با ضربات متعدد چاقو مورد اصابت قرار گرفت.
قاتلان لی ریگبای، افسر بریتانیایی که توسط دو نیجریهای تازه مسلمانشده ابتدا با خودرو زیر گرفته شد و سپس با ضربات چاقو و کوبیدن سرش به زمین، به قتل رسید
العدنانی که در سخنرانیهایی که به طور مرتبمنتشر میکند به " صلیبیهای" غربی نسبت به ورود به جنگ با داعش هشدارمیدهد، در پیامی خطاب به اوباما، مداخله نیروهای ائتلاف را "آخرین کارزارصلیبیون" خواند و آن را محکوم به شکست دانست، کما این که به زعم او صلیبیونهمواره شکست خوردهاند.
العدنانی همان کسی بود که در شب اول ماه رمضانسال گذشته، تشکیل خلافت اسلامی را رسمااعلام کرد: «این امیدی است که در دل هر مجاهد موحدی پرمیکشد....این خلافتاست. این خلافت است؛ واجب کنار گذاشته شده دوران ما...برای همه مسلمین روشن میکنیم که با این اعلام خلافت، بر همه مسلمین فرض است که بیعت خود را باخلیفه (البغدادی) اعلام کنند.»
عدنانی در سخنانی که به عنوان مواضع رسمی داعشمنتشر میکند، به مسایلی چون بیعت گروههای تروریستی جدید با خلیفه داعش در سرتاسرمنطقه میپردازد. برای مثال در پیام 30 دقیقهای صوتی که در 22 ژوئن سال جاری ازاو منتشر شد، العدنانی خبر انشعاب بخشی از تروریستهای «امارت اسلامی قفقاز» که دربیعت با القاعده بودند و پیوستن آنها به داعش را اعلام کرد. او به تروریستهایقفقازی مژده داد که خلیفه البغدادی بیعت آنان را پذیرفته است. این مسأله از این روحایز اهمیت است که بخشی از زبدهترین نیروهای تروریستی و تکفیری در این منطقه (بهویژه داغستان) زندگی میکنند که ورود آنها به نبرد میدانی، موجب تقویت نیروی رزمداعش میشود. العدنانی از طرف خلیفه، کسی به نام «محمد القدری» را به عنوان امیرداعش در قفقاز منصوب کرد و از همه مجاهدین قفقاز خواست که به کاروان القدریبپیوندند و با او بیعت کنند و در همه چیز جز گناهان پیرو او باشند.
بخش عمده اوقات العدنانی، به مانند ترکی بنالعلی، مصروف مقابله کلامی با گروههای تکفیری رقیب داعش میشود. او به ویژه جدلهای بسیاری با ایمن الظواهری، رهبر فعلی القاعده داشته است که خواهان مصالحه وآشتی زیرشاخه پیشین القاعده (یعنی داعش) با بدنه اصلی سازمان است. در حالی که داعشبا سرزمینهایی که در عراق و سوریه غصب کرده است، ادعای بالادستی و مشروعیتانحصاری در میان همه گروههای جهادی دارد. به نظر عدنانی همه تروریستهایی که درگروههایی به جز داعش میجنگند، در مسیر باطل قرار دارند و تنها مسیر صحیح جهاد باکفار، پیوستن به داعش و بیعت با ابوبکر البغدادی است. او در بیانیهای که علیهنیروهای سنی معارض داعش در سوریه و لیبی صادر کرد، خطاب به انان چنین میگوید:
«ما هم دعوت خود را از سربازانی که در دارو دستههای سوریه و لیبی میجنگند، تجدید میکنیم...ما از ایشان میخواهیم که قبلاز شروع جنگ علیه داعش (که همان حکم الله را اجرا میکند) مدتی طولانی فکرکنند."
در همین جمله، میزان تمامیتخواهی گروهی تروریستیآشکار است، که هنوز هیچ هویت و مشروعیت تثبیت شدهای نداشته، خود را یگانه مسیررستگاری میداند.
عکسی نادر از سه مفتی داعش؛ از راست: البنعلی، القحطانی و النازح
یکی دیگر از خطوط اصلی که العدنانی در پیامهایخود دنبال میکند، شعلهور کردن یک جنگ فرقهای تمام عیار میان مسلمانان است.شیعیان که در بین تکفیریهای عراق به عنوان «صفویها» شناخته میشوند، هدف اصلیاین تحریکات مذهبی هستند. حتی قبل از اعلام خلافت در تابستان سال گذشته، العدنانیاین خط را با شدت دنبال میکرد. فراز زیر از یکی از پیامهای صوتی او به تاریخ 17ژوئن 2013، این حقیقت را آشکار میکند. او خطاب به سنیهای سرتاسر منطقه چنینتوصیهای میکند:
«اگر (در برابر شیعیان) حفاظت میخواهید،باید سلاح بردارید. نسبت به پذیرفتن هر نوع طرحی آگاه باشید، چرا که پذیرش هرطرحی، به معنای فریب خوردن دوباره از شیعیان است. به خداوند شما راه دیگری جز شمشیرندارید، و هر چه زودتر به سراغش بروید، پیروزی بیشتری از آن شماست، و تأخیر مساویبا باخت خواهد بود."
عبدالله الجنابی
عبدالله الجنابی، متولد 1951 در شهر فلوجه عراق،یک روحانی محلی بود که نام او اول بار در جریان شورشهای فلوجه علیه نیروهایائتلاف در عراق بر سر زبان افتاد. گرچه از زمان صدام حسین هم به عنوان امام مسجدسعد ابن ابی وقاص، نماز جمعه برگزار میکرد. اما در سال 1998، به دلیل برخیانتقادات آشکار از دولت عراق، از امامت مسجد کنار گذاشته شد. با این حال با سقوطصدام، او به جایگاهش در این مسجد بازگشت، و این بار تیغ تیز انتقادات او متوجهنیروهای آمریکایی شد.
عبدالله الجنابی
در «نبرد اول فلوجه» (آوریل 2004) و محاصره نافرجام این شهرتوسط آمریکاییها، عبدالله جنابی در کنار عمر حدید، معاون ابومصعب الزرقاوی، نقشاصلی را در مقاومت شورشیهای فلوجه در برابر آمریکاییان داشت. گرچه در جریان «نبرددوم فلوجه» در سپتامبر همان سال و اشغال شهر توسط نیروهای آمریکایی، الجنابی ازشهر فرار کرد، ولی مدتی بعد دوباره بازگشت و در رأس گروهی فراگیر از مبارزان ضددولت عرق، موسوم به شورای مجاهدین عراق (نزدیک به القاعده) قرار گرفت.
نبرد فلوجه
«خون روی دست همه پلیسهاست. ساختمانهایپلیس برای شکنجه و اعترافگیری استفاده میشد...و باید نظافت شود».
این بخشی از یکی از سخنرانیهای معروف او بهعنوان امام مسجد سعد بن ابی وقاص در فلوجه، در دوران سلطه القاعده بر شهر بود.
«به خداوند قادر و خون شهیدان سوگند میخوریم که ارتش صفویها وارد شهر نخواهد شد، مگر این که از روی جنازههای ما گذرکند.»
تا زمان قدرتگیری القاعده در اواخر 2013، الجنابیبه طور متناوب در مناطق مختلف تحت کنترل القاعده تردد داشت. اما در اوایل 2014 بهفلوجه بازگشت و دوباره مواعظ پرحرارت خود را علیه دولت عراق، شیعیان و نیروهایخارجی از سر گرفت. بنا به گزارشهای نیروهای امنیتی عراق، در هنگام برگزاری نمازجمعه توسط جنابی، حدود 200 مرد مسلح نقابدار مسجد و اطراف آن را قرق میکنند و همهحاضران در مسجد، پیش از ورود بازرسی بدنی میشوند.
الجنابی از نیروهای برجسته القاعده در عراقمحسوب میشد و اتحادی راهبردی با معاون مصعب الزرقاوی، عمر حدید، برای اداره فلوجهبرقرار کرده بود. از همان زمان با راه انداختن محاکم شرعی و تشکیلات امر به معروفو نهی از منکر، روی طالبان را هم سفید کرد. در زمان سلطه او و عمر الحدید، فلوجهدژ تروریستهای جهادی از ملیتهای مختلف در عراق بود. با اعلام امارت اسلامی توسطابوبکر البغدادی، او جزو اولین فرماندهان القاعده بود که با او بیعت کرد و اکنونبه عنوان امیر داعش در فلوجه شناخته میشود. به علاوه، او یکی از اعضای شورایشریعت این گروه هم هست.نکته جالب توجه در مورد الجنابی این که، او جزورهبران مذهبی صوفی مشرب فلوجه به حساب میآید. گرچه در حال حاضر به نظر میرسد هیچاثری از مشی ملایم و معتدل صوفیانه در او نمانده است و یکسره جامه سلفیگری بر تنکرده است.
احمد موسی جبرئیل
جبرئیل یک روحانی و واعظ 43 ساله اهل میشیگانایالات متحده است. او در خانوادهای فلسطینی به دنیا آمد و در کودکی، به واسطهتحصیل پدرش در دانشگاه اسلامی مدینه، 3 سال در مدینه زندگی کرد. نوجوانی را دوبارهدر آمریکا گذراند، تا این که برای تحصیل دانشگاهی راه پدر را در پیش گرفت و بهدانشگاه اسلامی مدینه رفت. او تحصیات تکمیلی خود را در رشته حقوق از دانشگاهی درایالت میشیگان دریافت کرد.
احمد موسی جبرئیل
در سال 2006، او به اتهام کلاهبرداریهای مالیمختلف، پولشویی، فریب شرکتهای بیمه و فرار مالیاتی به مبلغ 400000 دلار، به 6.5زندان محکوم شد. در مارس 2012، با قید «تحت نظارت 3 ساله دادگاه» از زندان آزاد شدو تنها دو سه هفته بعد، اولین پیامها و موعظههای اینترنتی او در دفاع از تروریستها در سوریه، منتشر شد. او که ساکن شهر «دیربورن» ایالت میشیگان ساکن است، درنخستین پیام خود خطاب به مریدانش، بعد از آزادی در مارس 2012، چنین نوشت:
«وقتی برادران شما در سوریه سخن میگویند،همگی باید دهان خود را ببندند و گوش دهند، چرا که آنها ثابت کردهاند که مردانواقعی هستند.»
او اکنون به قطب طرفدارن داعش در ایالات متحدهتبدیل شده است. جبریل به استفاده گسترده از ظرفیت شبکههای اجتماعی و فضای مجازیبرای تبلیغ داعش در آمریکا کاملا واقف است و جالب این که با وجود این که تحت نظارتکامل دولت فدرال ایالات متحده قرار دارد، بیمحابا در سخنرانیهای خود نفرتپراکنیمیکند و کفار غیرمسلمان را مستحق مرگ میداند. یکی از اهداف ثابت حملات کلامی او،شیعیان هستند که طبق سنت واعظان تندروی وهابی، بعضا از کفار هم بدتر معرفی میشوند.
احمد موسی جبرئیل؛ الهامبخش جوانان غربی مشتاق داعش
طبق گزارش «مرکز بین المللی برای مطالعه افراطگرایی و خشونت سیاسی»، در ماه می سالگذشته میلادی، احمد موسی جبریل یکی از پرطرفدار ترین روحانیون در میان طرفدارانداعش است و به نوعی نقش الهامبخش را برای جوانان غربی مشتاق پیوستن به داعش ایجادمی کند. این گزارش با تحلیل محتوای وبسایتهای طرفدار جبرئیل، نشان میدهد که جبرئیلیکسره به تشویق جوانان غربی به گسترش اسلام با شمشیر و آغاز جنگ مقدس و نفرت ازغیرمسلمین مشغول است. «پتر نویمن» استاد مطالعات امنیتی کینگکالج لندن درباره شیوه جبرئیل چنین میگوید:
«او همان توجیهات الهیاتی و سیاسی رابرای این جوانان فراهم میکند که خودشان جویای آن هستند. وجود او برای داعش مهماست. او آن چه را که آنها فکر میکنند، صورتبندی میند. او خیال آنها را راحتمیکند.»
این گزارش در یک پویش آماری از 190 جوان جنگجویعضو گروههای تروریستی در عراق و سوریه، از ایالات متحده، اروپا، کانادا واسترالیا، چنین نتایجی ارایه میدهد:
-21 درصد آن ها احمد جبرئیل را د فیسبوک لایک میکردند (بالاترین درصد در میان چهرههای جهادی).
-60 درصد آنها او را در توئیتر دنبال میکردند (باز هم بالاترین درصد در توئیتر)
-78 درصد لایکهای فیسبوک جبرئیل مربوط به اعضایداعش و جبهه النصره بود.
-86 درصد دنبالکنندگان توئیتری احمد جبرئیل ازاعضای داعش و جبهه النصره بودند.
صفحه احمد جبرئیل در توئیتر
البته گفتنی است که بعد از انتشار چند گزارش ازفعالیتهای احمد جبرئیل در حمایت و تبلیغ برای گروههای تروریستی، مقامات دولتفدرال احساس خطر کرده و فشارها را بر او افزودند، به نحوی که از ژانویه 2015، ازمیزان پستهای اینترنتی او کاسته شد. لیکن در همین چند ماه سکوت اینترنتی، لایکهای او در فیس بوک از 217000 به 240000 رسید و گروههای طرفدار او که «شیخ احمد»صدایش میکنند، با ارسال پیامهایی خواستار کاهش فشارها بر او آزادی بیشتر برایفعالیتهایش هستند.
موسی سِرانتونیو
رابرت موسی سرانتونیو، متولد 1985 در ملبورناسترالیا، یکی از محبوبترین و تأثیرگذارترین مبلغان داعش، به ویژه در میانطرفداران غربی این گروه تروریستی است. این به اصطلاح شیخ استرالیایی داعش، سالگذشته، پس از 5 ماه قرار داشتن تحت نظارت پلیس فیلیپین (به دلیل دعوت به خشونت ودیدگاههای افراطی)، در جولای گذشته در شهر لاپو لاپوی فیلیپین دستگیر شد. البتهبعد از بازجویی توسط مقامات پلیس فدرال استرالیا، خیلی زود آزاد شد. نکته قابلتوجه این که، همزمان با این حضور در آپارتمانی در شهر لاپو لاپو، او از طریقتوئیتر و فیسبوک خود، به هواداران و پیروانشچنین گزارش میداد که در راه سوریه است:
«ان شاالله خیلی زود به شام خواهم رسید.ما را که در حال بستن بار خود هستیم، دعا کنید.»
او اندکی قبلتر، در زمان اعلام خلافت ابوبکرالبغدادی، با چنین واژگانی آن را تهنیت گفته بود:
«الحمدلله استقرار این خلافت در این ماهمبارک، موجی از شادی برای همه مسلمین بود، و شعف زیادی برای هم ما به وجودآورد.»
همین به اصطلاح شیخ، در زمان دستگیری، با 11 خطموبایل، یک ساعت گرانقیمت تگ هویر، و مبالغی وجه نقد، با یک زن فیلیپینی (بعد مدعیشد که همسر مسلمان فیلیپینی اوست)، در آپارتمانش به سر میبرد.
دستگیری سرانتونیو در فرودگاه مانیل فیلیپین
بنا به گزارش ها، او در 17 سالگی به اسلام گرویدو تبدیل به یکی از معروفترین مبلغان آنلاین تروریستهای عراق و سوریه شد. گویا ازاوایل 20 سالگی، سرانتونیو در ارتباط نزدیک با «انور الافلاکی»، یکی از فرماندهاناصلی القاعده قرار داشت (که در 2011 به هلاکت رسید). گزارش مرکز بینالمللی برایمطالعات افراط گرایی (مستقر در لندن)، موسی سرانتونیو را یکی از "مراجعمعنوی" جنگجویان خارجی پیرو داعشمعرفی می کند، گرچه هیچ مدرک روشنی از نقش مستقیم او در انتقال تروریست های بهسوریه و عراق یا ارتباطگیری با آنها وجود ندارد.
او معمولا در ویدئوها و سخنرانیهای اینترنتیخود لحنی پرحرارت، جوانپسند و گاه بسیار عامیانه به کار میگیرد، در نتیجه رویتازهمسلمانان نوجوان و جوان غربی تأثیر بالایی اعمال میکند (مثلا او برای اشارهبه وزارت خارجه آمریکا از واژه "فاحشه آشغال یانکی" استفاده میکند).مثل سایر مبلغان و روحانیون جوان داعشی (به ویژه ترکی البنعلی) این وهابی جوان همبه شدت متکی به شبکههای اجتماعی و ظرفیتهای دنیای مجازی است. صفحه فیسبوک او درمیان تروریستهای اهل دنیای مجازی، سومین صفحه پرلایک است. روزنامه گاردین انگلیس،او را همچون یک «لیدر تماشاگران فوتبال» یا چیرلیدر برای داعش خوانده است.
«واضح است که او چهره مهمی است که پیامهای سیاسی، اخلاقی و معنوی او برای بخشی از جنگجویان خارجی جذاب است.»
به هر حال، مقامات استرالیایی، به ویژه خود نخستوزیر تونی آبوت که به شدت نگران "رشد خانگی" افراط گرایی و بازگشتتروریستها به خاک کشور، بسیار نگران و آشفته شدهاند، با این دستگیری و محدودترکردن امکانات تبلیغی امثال سرانتونیو، قصد دارند این پیام را مخابره کنند که اوضاعفعلا تحت کنترل است.
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب |