قبل از این که از تو بخواهند برای دیگران دعا کن/ درس های ماه رمضان آیت الله آقا مجتبی تهرانی
اقسام مضمون دعا یک تقسیم بندی در مضمون دعاها داریم. به طور کلّی مضامین حاجتهایی که میخواهم نسبت به غیر مطرح کنم، به دو دسته تقسیم میشوند: حاجتهای دنیوی و حاجتهای اخروی؛ مادّی و معنوی.
حالا در اینجا این بحث مطرح است که اوّل نسبت به امور مادّیاش دعا کنم و یا نسبت به امور معنویاش؟ کدام مقدّم است؟ این غیر از مسأله غفران است؛ یک وقت اشتباه نشود! همیشه غفران بر همه چیز مقدّم است.
تمام اینهایی که گفتم از اقسام دعا است و به طور کلّی همهشان خوب هستند، امّا اینجا بحث خوب و خوبتر مطرح است. دعا برای غیر، خوب است. هر دعایی که میخواهد باشد، انگیزه شما هر چه میخواهد باشد، چه خودت را به دعایت ضمیمه نکنی چه ضمیمه کنی و انگیزهات این باشد که به خودت چندین برابر برسد و چه اصلاً ایثار در دعا داشته باشی، همه خوب هستند و از نظر معارف ما ستایش شده هستند و نسبت به آنها ترغیب هم شده است.
کدام دعا خوبتر است؟ دعاهایی را که داریم، ببینید، دعاهایی که در ماه مبارک رمضان میبینید، اینطور نیست که فقط خودم باشم، دعا نسبت به دیگران هم هست. همه نوع مضامین هم، چه دنیوی و چه اخروی در آنها به کار رفته است. شما اگر به دعاهای مأثورهمان مراجعهای کنید، میبینید که اصلاً اینها روشهایی هستند که در دعاهای مأثوره به ما آموختهاند و همه هم خوب هستند، امّا بحث ما بحث دیگری است، بحث خوب و خوبتر است.
بهترین اینها همان قسمی است که در آن هیچ یک از امور لحاظ نشده باشد، یعنی از من تقاضا نکرده باشد که دعایش کنم، به من و وابستگانم خدمتی نکرده باشد، حتی خدماتش به جامعه را در نظر نگیرم، چه در قالب شخصیاش باشد و چه جمعیاش باشد که از آن به دعای «خالصاً، مخلصاً لوجه الله» تعبیر می شود. این کمی رنگ ایثار در دعا را به خودش میگیرد که بهترین قسم دعا برای غیر، همین ایثار در دعاست و این را به ما آموختهاند.
دعای پیامبر بدون هیچ تقاضایی از ایشان حالا من به عنوان شاهد، سراغ روایتی میروم؛ پیغمبر اکرم به منزل یکی از افرادی که به ایشان مربوط بودند، رفتند. حضرت وارد آنجا که شدند، ایستادند و دو رکعت نماز خواندند، بعد از نماز شروع کردند برای او دعا کردن. در اینجا نه صاحب خانه تقاضای دعا کرده بود، نه خدمتی کرده بود، به منزل او رفتند، گوشهای ایستادند و دو رکعت نماز خواندند، در روایت هم دارد نماز غیرمکتوب، یعنی نماز واجب نمیخواندند و بعد از نماز هم شروع کردند به دعا کردن برای صاحب خانه. این را دعای «خالصاً، مخلصاً لوجه الله» میگویند.
میخواهم عرض کنم که معصومین(صلواتاللهعلیهماجمعین) در دعاهای مأثور، این روش را به ما آموختهاند. در متنهایی هم که ما میخوانیم همینطور است، این که برای مؤمنین و مؤمنات دعا میکنیم که: «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات»؛ یا «اللهم اشف کل مریض»، آیا آنها برای ما کاری کرده بودند؟ اینها دعاهایی است که به ما یاد دادند، در متن دعاهای مأثور به ما آموختند که «خالصاً لوجه الله» دعا بکن. میخواهی برای دیگران دعا کنی، به جهت آن رابطه معنوی و اخوّت ایمانی که با او داری، برایش دعا کن، نه به جهات دیگری که عرض کردیم؛ لذا میگوییم که احسن دعا برای غیر این است که هیچکدام از این شائبهها در آن نباشد که این تا حدّی در دعا رنگ ایثار میگیرد. دعایی «خالصاً، مخلصاً لوجه الله» است که خودم اصلاً در آن مطرح نیستم.
دعای بدون درخواست افضل است ما در باب تقدّم و تأخّر در باب اشخاص، مثل ابَوین، فرزندان و خویشاوندان بحث کردیم، در باب تقاضا و عدم تقاضا بحثی است که در اینجا وارد این بحث میشوم، اینجا هم دعای بیتقاضا افضل از دعای با تقاضا است. از من چیزی نخواسته، امّا برایش دعا میکنم. اگر انسان بدون تقاضا برای غیر دعا کند، افضل است از این که غیر از انسان تقاضا کند و به خاطر آن تقاضا برایش دعا کند.
حالا خودِ این تحت چندین قِسم درمیآید؛ چه آنجا که مطلع باشم او حاجتی دارد، چه مطلع نباشم، چه بدانم گرفتاری دارد چه ندانم. همین که بدون تقاضا دعا کنم، این مقدّم است. میخواهم روش بگویم، روشهای دعاهایی که از ائمه برای ما رسیده است.
حالا من به سراغ دعای علی(علیهالسلام) میروم. یک بار علی(علیهالسلام) برای امام حسن به تنهایی دعا کرد، یک بار برای امام حسین به تنهایی و یک بار هم برای هر دوی آنها با هم دعا کرده است. آنها هم تقاضایی از امیرالمؤمنین نکرده بودند.
دعای امام علی(علیهالسلام) برای امام حسن و امام حسین
آنجایی که در مورد امام حسن دعا کرده است، این جملات است: «اسْتَوْدِعِ اللَّهَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ» دین و دنیایت را به خدا میسپارم، « وَ اسْأَلْهُ خَيْرَ الْقَضَاءِ لَكَ فِي الْعَاجِلَةِ وَ الْآجِلَةِ وَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» این مورد شاهد چند بحث دعای من است. یعنی از خدا بهترین قضای الهی تو را درباره حال و آینده، دنیا و آخرت میخواهم. دعایی که برای امام حسین(علیهالسلام) کرده است، این است: «وَ اعْلَمْ أَيْ بُنَيَّ أَنَّهُ مَنْ لَانَتْ كَلِمَتُهُ وَجَبَتْ مَحَبَّتُهُ» ای فرزندم بدان هر کس گفتارش نرم باشد، دوستی او لازم میآید، این اشاره به اثر گفتار نرم است که گفتار نرم در دلها اثر میگذارد. «وَفَّقَكَ اللَّهُ لِرُشْدِهِ» خداوند به قدرت خویش تو را در راه راستت موفق بدارد، «وَ جَعَلَكَ مِنْ أَهْلِ طَاعَتِهِ بِقُدْرَتِهِ» و به قدرت خودش تو را از فرمانبردارانش قرار دهد، «إِنَّهُ جَوَادٌ كَرِيم» خداوند بخشنده بزرگوار است.
آن دعا خاصّ امام حسن و این دعا خاصّ امام حسین بود، حالا برای هر دو دعا میکند: «اللهم احفظ حسنا و حسينا و لا تمكن فجرة قريش منهما ما دمت حيا» خدایا حسن و حسین را حفظ کن و تا من زندهام این نابهکاران قریش را بر آنها مسلط نگردان، «فإذا توفيتني فأنت الرقيب عليهم» آنگاه که من را از این دنیا بردی، تو دیگر خودت نگهبان اینها باش، «و أنت على كل شيء شهيد» البته تو بر هر چیزی ناظر هستی.
البته حضرت در اینجا دعایشان را مقیّد میکند: «ما دمت حیا» تا آن موقعی که من زندهام این نابهکارها را بر اینها مسلط نکن! این گویای این مطلب است که علی(علیهالسلام) میدانست که بعدها این نابهکارها چه کار میکنند. لذا همان موقع که علی(علیهالسلام) در بستر رحلت بود، به بچههایش اِخبار میکند که این نابهکارها با شما چه کارها خواهند کرد، همانجا میگوید. حتی رو به امام حسین میکند، به خصوصِ امام حسین مسأله عاشورا را میگوید.
میخواستم این را بگویم این تعبیری که در این دعا است میگوید «ما دمت حیا» یعنی خدایا تا وقتی من زنده هستم آن روز را نیاور که من این صحنه ها را ببینم. لذا خود حضرت امام حسین را نسبت به اتفاقاتی که در روز عاشورا برایش می افتد باخبر کرد. او می دانست که اینها با فرزندانش چه می کنند؛ حتی می دانست که با فرزند فرزندانش چه می کنند.
وقتی مشرکان می خواستند با پیامبر(ص) بر سر خدا معامله کنند/ تفسیرهای ماه رمضان امام موسی صدر
نفسیر سوره کافرون
قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿۱﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ﴿۴﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵﴾ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿۶﴾
بگو اى كافران (۱) آنچه مى پرستيد نمى پرستم(۲) و آنچه مى پرستم شما نمى پرستيد (۳) و نه آنچه پرستيديد من مى پرستم(۴) و نه آنچه مى پرستم شما مى پرستيد (۵) دين شما براى خودتان و دين من براى خودم(۶)
این سوره مبارک به سبب تصویر رایجی که در قریش مطرح بود، نازل شده است. پس از اینکه قریش نفوذ اسلام در جان ها را دریافت و مخالفان و مشرکان نیز نتوانستند با آزار و تحریم اسلام را در نطفه خفه کنند، عده ای از قریش و در راس آن ها ولید بن مغره، عاص بن وائل، اسود بن مطلب و امیه بن خلف گرد هم آمدند و به رسول الله گفتند: «ای محمد! ما آنچه تو می پرستی می پرستیم و تو نیز آنچه ما می پرستیم بپرست و ما و تو در این امر مشارککت کنیم. اگر آنچه ما می گوییم بهتر از آن باشد که تو می گویی، تو از آن بهره می بری و اگر آنچه تو می گویی از آنچه ما می گوییم درست تر باشد، ما نیز بهره می بریم.»
آنان پس از ناامیدی از مبارزه کوشیدند تا با رسول خدا بر سر اسلام معامله کنند. میان قریش شیوه دیگری نیز مطرح شد. برخی به رسول خدا گفتند: «ای محمد تو خدای ما را یک شال عبادت کن، ما نیز خدای تو را یکسال عبادت می کنیم.»
طبیعی است که این پیشنهاد از سوی پیامبر رد می شود و به دستور خداوند به آنها می گوید: « قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ، لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ». این طبیعی است چون فرق میان معبود من و معبود شما بسیار است. معبود من فوق مادی، قوی، عادل، حکیم و خالق است و مرا به سوی حق و پاکی و آزادگی فرامی خواند و معبود شما خوار و ذلیلتان می کند و شما را به باطل و انحراف می کشاند. پروردگار من، مرا حمایت می کند ولی شما خود خدایتان را حمایت می کنید. پس پیشنهاد تسویه و معامله شما و مشارکت در عبادت پیشنهادی مردود است.
رسالت من وسیله ای برای رزق و روزی و مجد و بزرگی برای خانواده ام نیست. رسالت من حقیقت من است و من در راه آن ناچیزم و جزئی از آن هستم. رسالت من با رسالت شما اشتراکی ندارد، چرا که معبود من و معبود شما تفاوت دارند.
هر چند که پیامبر با آنان در این باره بحث و گفت و گو می کرد، چرا که خداوند وی را به « ... جادلهُم بالَتی هیَ اَحسَن» امر می کند، اما حرف آنها را نمی پذیرد.
پس در واقع این سوره پاسخی به یکی از مجموعه تلاش های مشرکان در مکه برای از بین بردن دعوت اسلامی بود.
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب |