بیمیلی جنسی در خانمها یکی از مشکلاتی است که معمولاً برخی از زوجها با آن روبهرو میشوند. این مشکل میتواند عواقب جبرانناپذیری را در زندگی مشترک بر جای بگذارد و حتی ممکن است به قهر و جدایی بین زوجین منجر شوند.
وب سایت سلامت نیوز: بیمیلی جنسی در خانمها یکی از مشکلاتی است که معمولاً برخی از زوجها با آن روبهرو میشوند. در چنین شرایطی مرد از این مساله گله میکند که همسرش مدتی است سردشده و این سردمزاجی و بیمیلی باعث کاهش روابط عاطفی و صمیمیت در زندگی مشترکشان شده است. این مشکل میتواند عواقب جبرانناپذیری را در زندگی مشترک بر جای بگذارد و حتی ممکن است به قهر و جدایی بین زوجین منجر شوند.
دکتر فاطمه آذرتاش، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه در اینباره گفت: «بیمیلی جنسی در خانمها یکی از مشکلاتی است که معمولاً برخی از زوجها با آن روبهرو میشوند و در صورتی که این مشکل جدی گرفته نشود، میتواند عواقب جبرانناپذیری را در زندگی مشترک بر جای بگذارد و حتی ممکن است به قهر و جدایی بین زوجین منجر شوند.»
وی در ادامه افزود: «البته در صورتی میتوان گفت خانمی مبتلا به اختلال میل جنسی است که در 75 تا 100 درصد مواقع دستکم برای شش ماه به صورت مداوم تجربههایی از قبیل تمایل نداشتن به شروع فعالیت جنسی، عدم خیالپردازیهای جنسی و شهوتانگیزی و عدم تحریک و برانگیختگی با دیدن، شنیدن، لمس کردن و بوییدن را تجربه کرده باشد.»
این مشاور خانواده به عوامل مؤثر در بروز بیمیلی جنسی در زنان اشاره کرد و گفت: «عواملی که باعث اختلال بیمیلی و سردمزاجی در خانمها میشود را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد که اولین علت آن میتواند مرتبط با شریک جنسی باشد.»
وی در اینباره توضیح داد: «اگر مردی از نظر وضعیت سلامتی دچار مشکلات جنسی از قبیل زودانزالی، اختلال نعوظ یا اختلالات روانی باشد که توانایی و مهارتهای لازم را برای ایجاد یک رابطه جنسی ندارد، ممکن است به تدریج در چنین رابطهای به دلیل اینکه زن ارگاسم را تجربه نمیکند نسبت به برقراری رابطه بیمیل شود.»
وی همچنین یادآور شد: «در شرایطی هم که زوجین روابط صمیمانهای با یکدیگر ندارند یا دچار ضعف کلامی، چشمی و لمسی یا ناهماهنگی در تمایل به فعالیت جنسی و تعارضات خانوادگی و اختلافات زناشویی یا دچار احساس خشم از همسر هستند و در روابط خود درگیر قدرت بین زن و مردند یا از مهارتهای جنسی و تفاوتهای فیزیولوژیک بدن یکدیگر آگاهی و شناخت کافی ندارند؛ بهگونهای که مرد همواره قبل از زن به انزال میرسد و زن بهطور مکرر در روابط جنسی ارگاسم را تجربه نمیکند، طبیعی است که به مرور زمان زن نسبت به رابطه بیمیل شود. این گونه مسائل به عنوان دومین علت بروز بیمیلی جنسی در زنان در گروه عوامل ارتباطی قرار میگیرد.»
آذرتاش همچنین گفت: «سومین علت سردمزاجی زنان عوامل مرتبط با آسیبهای فردی است. برداشت منفی از تصویر بدنی نقش موثری در شکلگیری این اختلال دارد. معمولاً زنان بیش از مردان درگیر این تصور هستند و فکر میکنند از نظر اندامی، جذابیتهای لازم را برای همسرشان ندارند. علاوه بر این، سابقه سوءاستفاده هیجانی یا جنسی، ابتلا به بیماریهای روانی مثل افسردگی و اضطراب، ترس از بارداری یا شنیده شدن صدا حین برقراری رابطه جنسی از دیگر مواردی است که باعث بیمیلی جنسی در زنان میشود.»
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه عوامل فرهنگی و تربیتی نیز در بروز چنین اختلالی بیتأثیر نیستند، ادامه داد: «گاها نگرش منفی زنان نسبت به مسائل جنسی منجر به این میشود که فعالیت جنسی را قبیج و گناه بدانند و شرم و حیا، مانع از بیان خواسته و نیازهایشان شود.
چنین نگرش منفیای نسبت به مسائل جنسی، مانع بزرگی جهت ایجاد تحریکات بدنی و حتی خودابرازگری در زنان است و باعث میشود فرد حتی فکر کردن و خیالپردازی جنسی را گناه بداند. ولی با توجه به اینکه مهمترین ارگان جنسی، مغز است و نقش مهمی در رفتارهای جنسی ایفا میکند، هر چقدر که کمتر به مسائل جنسی فکر و مانع خیالپردازی شود، میل ایجاد به برقراری رابطه در فرد کمتر به وجود میآید.»
به گفته این مشاور خانواده، پنجمین عامل مؤثر در بیمیلی جنسی زنان، عوامل فیزیولوژیکی است. پایین بودن سطح تستوسترون، ابتلا به بیماریهایی مثل سوءتغذیه، تیرویید، دیابت، تنگی عروق و همچنین استفاده از قرصهای ضدبارداری، ضدافسردگی، ضدفشارخون و شیردهی میتوانند از عوامل مؤثر در ایجاد اختلال بیمیل جنسی در زنان باشند.
آذرتاش در نهایت با هشدار اینکه علل بیمیلی جنسی در زنان هر چه که باشد نیازمند بررسی و درمان بهموقع است، گفت: «در صورتی که زوجی احساس میکند، دچار اختلال بیمیلی است، بهتر است این مساله را جدی بگیرند. بروز این اختلال میتواند منجر به کاهش روابط عاطفی و صمیمیت در زندگی مشترک شود و عواقب جبرانناپذیری را در زندگی مشترک بر جای بگذارد و حتی ممکن است به قهر و جدایی بین زوجین منجر شوند. بنابراین هر چه زودتر به متخصص مربوطه مراجعه کنند تا اقدامهای درمانی لازم با توجه به علل مؤثر در بروز این اختلالات صورت بگیرد.»
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب |