در بین تمام اقوام و ملل، رسم رایجی است که از اموات و رفتگان خود به نحوی تجلیل کرده و یاد و خاطره آنها را با برپایی مجالسی زنده بدارند. وقتی پای قهرمانان و بزرگان آن قوم در میان باشد طبیعتاً آن رسم با شکوه مضاعف برگزار میشود.
روزنامه ایران - سید مصطفی علوی شیرخورشیدی: در بین تمام اقوام و ملل، رسم رایجی است که از اموات و رفتگان خود به نحوی تجلیل کرده و یاد و خاطره آنها را با برپایی مجالسی زنده بدارند. وقتی پای قهرمانان و بزرگان آن قوم در میان باشد طبیعتاً آن رسم با شکوه مضاعف برگزار میشود.
از جمله مراسم بسیار مهمی که در بسیاری از کشورهای اسلامی منعقد میشود، مراسم اربعین است.اربعین واژهای است عربی به معنی چهل. عدد چهل در کنار چند عدد دیگر مثل 7،12و19نزد بعضی از اقوام و ادیان آسمانی و زمینی بویژه شیعیان، از قداست خاصی برخوردار بوده و هست.
در قرآن مجید هم چهار بار به اربعین اشاره شده است که سه بار آن به داستان قوم بنیاسرائیل و اقامت «چهل شبه» آنان در بیابانها (مائده،26) و یکبار هم به طور کلی اشاره شده است که سن رشد کامل انسان در چهل سالگی است(احقاف،15).
در لغت نامههای فارسی نیز ذیل کلمه اربعین نوشتهاند:«چهل، چهلم، چله، چهل روزی که صوفیان در گوشهای عُزلت گزینند و به عبادت، ریاضت و سیر و سلوک بپردازند. روز چهلم درگذشت کسی، روز چهلم شهادت حضرت امام حسین(ع)، چهل روز بعد از عاشورا، بیستم صفر.»
در فرهنگ عاشورا و در مکتب قرآن و اهل بیت(ع)، اربعین به روز چهلم شهادت سرور آزادگان دو عالم، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) گفته میشود و این روز مساوی و مصادف استبا بیستم ماه صفر.
در این روز جهانیان شاهد عظیمترین همایش و مراسم سوگواری در کشورهای مختلف اسلامی و بویژه در ایران عزیز هستند که در قالب هیأتها و دستههای بسیار با شکوه سینهزنی و زنجیرزنی و مرثیهخوانی برپا میشود و این مراسم (اربعین)طی چند سال اخیر در کربلا با حضور عزاداران میلیونی از سرتاسر جهان و ملتهای مختلف و با فرهنگهای گاه متضاد و در قالب پیادهرویهای باشکوه و بهیاد ماندنی جلوه خاصی مییابد که ملتها را به بُهت و شگفتی مینشاند و سهم ارادتمندان حسینی(ع) شرکت کننده از ایران در این مراسم بسیار بالا و قابل تحسین بوده به حدی که چشمها را خیره کرده و بر شکوه و عظمتش بسیار میافزاید. این همایش پرشور، بزرگترین اجتماع انسانی دینداران در جهان ما به شمار میآید.
این تجمع کثیر و فوق العاده، ضمن ابراز ارادت به آستان حسینی(ع) اعلام انزجار و تنفر و عکس العملی است به جنایات گروههای تکفیری، سلفیو افراطی داعش انصار بیت المقدس، القاعده، بوکوحرام، جندالخلافه، الشباب و... که با اقدامات جنون آمیز، ننگین و ضد اسلامی خود، باعث دین گریزی و بویژه اسلام هراسی در سرتاسر جهان شدهاند. اربعین حدیث
در میان حدیث پژوهان، توصیه به حفظ و از بَر کردن چهل حدیث، زیاد شنیده میشود که دلیل آن را هم استناد میکنند به احادیث و روایات معتبر و متعددی که از حضرت نبی اکرم(ص) و سایر ائمه هدی- علیه السلام- رسیده است.
مثلاً رسول خدا(ص) در ضمن حدیثی به حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرموده: «یاعلی!هر کسی از امت من چهل حدیث حفظ نماید، برای خدای عزوجل و سرای آخرت، خداوند-روز قیامت او را با پیغمبران و صدیقین و شهدا و صالحین محشور فرماید، و چه نیکو همراهانی هستند ایشان.» و نیز فرموده: «هر کس از امت من چهل حدیث از آنچه در امر دینشان بدان نیاز دارد حفظ کند، خداوند او را روز قیامت فقیهی عالم بر میانگیزد».
از حضرت امام جعفر صادق(ع) هم احادیث فراوانی در این زمینه موجود است. از جمله فرموده:«هرکس از شیعیان ما چهل حدیث حفظ کند، خدایش روز قیامت دانشمند و فقیه محشور سازد و عذابش نکند.»
اینکه منظور از حفظ کردن «چهل حدیث»چیست یا چه باید باشد، بحث مستوفایی است و معرکه آرای حدیث پژوهان بودهاست.عدهای از بزرگان چون علامه مجلسی، شیخ عبدالله بحرانی اصفهانی، محدثقمی و بانو علویه اصفهانی مطالب متقنی در این زمینه دارند که قابل اعتنا بوده و پذیرفتنیتر است.
آنها بر این اعتقادند که حفظ کردن، مراتب و نحوههای مختلفی دارد و شاید به حسب همان مراتب است که ثوابهای مختلف بیان گردیدهاست.» مثلاً کسی فقط به از بر خواندن الفاظ احادیث میپردازد و به همین عمل بسنده میکند و قصد پیشروی بیشتر ندارد و نمیخواهد به آنها عمل نماید.
دیگری علاوه بر حفظ الفاظ و شناخت مفاهیم، جهد و کوششی میکند و در صدد بر میآید که مضمون آنها را در زندگی فردی و اجتماعی خود به کار بندد و آن یکی هم وغماش این است که این احادیث از تغییر و تحریف مصون بماند و...
بر این اساس، از دیرباز شاهد این امر بوده و هستیم که بسیاری از علمای بزرگ و بزرگوار دست به تألیف رسالهها و کتابهایی میزنند تحت عنوان«اربعین حدیث». شاید یکی از مشهورترین این کتابها، کتاب اربعین مرحوم شیخ بهایی باشد که بهدفعات و به کرات در قطعهای مختلف عربی، فارسی و اردو چاپ شده و ترجمههای مختلفی شده و حواشی زیادی هم به خود دیده است. رازهای عدد چهل
به هر حال در تاریخ اسلام، عدد چهل از جایگاه والا و شایستهای برخوردار بوده و هست. یعنی در واقع نقش کلیدی و بعضاً حیاتی داشتهاست.همین که حضرت رسول اکرم(ص) در سن چهل سالگی به نبوت رسیدهاند میرساند که باید رمز و رازی در این امر نهفته باشد و اینکه مشاهده میشود چندین تناز پیامبران بزرگ الهی هم در این سن به پیامبری مبعوث گردیدهاند، مطلب را جذابتر و جدیتر میکند.
بزرگی از رجال فرموده: «تمام شرافت و قداستی که در عدد چهل است تنها و تنها بدین خاطر است که پیغمبر عزیز و شریف ما حضرت محمد مصطفی(ص)در چهل سالگی به نبوت مبعوث شده و تاج نبوت بر سرش نهادند و لذا هر کس اسماً و رسماً باید خود را و اخلاق و عبادت و صفات و آدابش را مثل او کند.»
عدهای از بزرگان بر این باورند که هیچ عددی به خودی خود ذاتاً دارای قدر و بهایی نیست و چندان ارزش و اعتباری ندارد، بلکه این مسأله بسته به اعتباری است که یک قوم و مذهب برای آن قائل میشوند.
گفتیم که در حافظه دینی ما عدد چهل را قداست و شرافت دیگری است و برای پی بردن به این رمز و راز و جلوه گری و قداستی که مردم دین باور برای این عدد کلیدی شگفتانگیز قائل بوده و هستند شاید خالی از لطف نباشد به نمونههایی چند از این دست اخبار و روایات اشاره کنیم:
٭ حضرت امام جعفر صادق(ع)فرمود: آسمان چهل روز در عزای حسین(ع) گریست.
٭ رسول خدا(ص) در سال چهلم عام الفیل دیده به هستی گشود.
٭ شفاعت مؤمن در حق چهل نفر از برادران ایمانیاش پذیرفتنی است.
٭ هر رکعت نماز جماعت از چهل سال نماز فُرادا بهتر است.
٭ طوفان حضرت نوح(ع) چهل روز ادامه داشته است.
٭ قوم بنی اسرائیل چهل سال از مَنّ [=شهد گیاهی]استفاده میکردند.
٭ میقات حضرت موسی(ع) در کوه طور، چهل شبانه روز بودهاست.
٭ عقل انسان در چهل سالگی به قدر استعداد هر کس کمال میپذیرد.
٭ هر کس زیارت عاشورا بخواند در چهل روز و آداب و شرایطش را بهجا آورد، حاجت روا گردد.
٭ حضرت یونس(ع) چهل روز در شکم حوت [= نهنگ یا ماهی بزرگ]تسبیح خدا میکرد.
٭ چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله کوفه یا جمکران قم رفتن برای گرفتن حاجت، خیلی سفارش گردیده است.
٭ شرابخوار چهل روز نمازش قبول نخواهد شد.
بنده در کتاب «گفتهها و ناگفتههای عدد چهل» بسیاری از این احادیث و روایات را برشمردهام. شهید قاضی طباطبایی(ره) نیز در این باره کتابی دارد تحت عنوان«تحقیقی درباره نخستین اربعین حضرت سیدالشهداء علیه السلام»و همچنین آقای سید رضا تقوی در کتاب «اربعین در فرهنگ اسلامی» به این موضوع پرداخته که خوانندگان فرزانه عندالزوم مراجعه کنند.
اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)
و اما برگردیم بر محور اصلی موضوع و بحث که همان «اربعین» است. حضرت امام حسن عسکری(ع) فرمودهاند: «نشانههای مؤمن پنج چیز است:1- انگشتر در دست راست داشتن 2- پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز (17 رکعت نمازهای واجب و سی و چهار رکعت نافله)3- زیارت اربعین 4- بلند گفتن بسماللهالرحمن الرحیم در نمازها 5- پیشانی بر خاک مالیدن(تعفیر نمودن).
عدهای میگویند که منظور از«زیارت اربعین» خیلی صریح، شفاف و روشن بوده و به شرح و تفسیر نیازی ندارد.
یعنی همان ظاهر مطلب است هر چه که هست. یعنی اینکه اگر چنانچه امکان آن هست در روز اربعین به زیارت حضرت امام حسین(ع) برود و به سهم خود نگذارد این چراغ نورانی و الهی رو به کمرنگی و خدا ناکرده خاموشی نهد.
دستهای معتقد هستند که مقصود از آن، خواندن «زیارت اربعین» است که با این عبارت شروع میشود: «السلام علی ولی الله و حَبیبه...»گروهی را نیز اعتقاد بر این است که منظور، زیارت و دیدار چهل مؤمن است.
نیز عدهای گفتهاند منظور این است که به ارشاد کردن دوستان اهل بیت(ع)پرداخته و آنها را برای حضور در محل شهادت آن حضرت(ع) ترغیب نماید.
با اینهمه، پر واضح است که منظور از «اربعین»،روز بیستم ماه صفر است که علمای بزرگ ما، زیارت حضرت سید الشهداء(ع) در این روز را مستحب میشمارند و آن را از نشانههای واقعی یک مؤمن میدانند.
بحث دیگر که هنوز معرکه آرای عاشورا پژوهان است، در باب نخستین زائر «اربعین» است و اینکه آیا اسرای بازمانده از اهل بیت(ع) در اربعین اول موفق به زیارت قبر حضرت سید الشهداء(ع) و یاران با وفایش شدند یا خیر؟
برای پی بردن به راز این مطلب، سری به تاریخ زده و تورقی در اوراق آن مینماییم:
جابربن عبدالله انصاری، صحابی بزرگوار و بسیار جلیل القدری است که این افتخار بزرگ را داشته در خدمت پنج امام معصوم(ع) باشد و ضمن فیض بردن از آن بزرگواران به ایشان خدمت نماید.
جابر 15 سال پیش از هجرت در مدینه به دنیا آمد و از طایفه خزرجیان بود. این صحابی عظیم الشأن و پدرش عبدالله بن حرام از پیشتازان و سابقون در دین مبین اسلام بودند. پدرش در جنگ اُحُد شربت شهادت نوشید و آسمانی شد.
جابر این افتخار را داشته که در 19 غزوه، از جمله جنگ بدر در رکاب رسول گرامی اسلام(ص) باشد. نیز جنگ صفین در رکاب مولایش علی(ع) جنگید.
او آخرین فرد از حاضران در«پیمان عقبه» بود و بدن او را به جرم ولایت و دوستی خاندان عترت و طهارت- علیهم السلام- در زمان حَجاج بن یوسف ثقفی داغ نهادند.
جابر در ایام حکومت عبدالملک مروان به سن نود و چند سالگی رسیده و پیر و کهنسال و نابینا شده بود. او در همان حال نابینایی همراه و همقدم با عطیه عوفی به زیارت مولا و سرورش، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به کربلا آمد.
با حال خوش و معنویت خاصی در رود فرات غسل کرد و خویش را معطر نمود و آنگاه عاشقانه و بیقرار به مزار پاک حضرت سید الشهداء(ع) رسید و سخنان شوق انگیز و در عین حال دردناکی از روی صفای باطن و رفع دلتنگیهایش بیان نمود و مدهوش بر زمین افتاد. این سخنان را تاریخ ضبط نموده است.
جابر پس از عرض ادب به سایر شهدای کربلا و یاران با وفای حضرت اباعبدالله(ع) در سخنانی به یاد ماندنی رو به عطیه کرد و گفت:«دوستدار آل محمد را دوست بدار و دشمن آل محمد را دشمن بدار تا وقتی که با آل محمد دشمنی میکنند، هر چند اهل روزه و نماز باشند».
این صاحب سر خاندان عترت و طهارت – علیهم السلام- بنابر قولی که حضرت سیدالمُرسلین(ص) به او داده بود عاقبت الامر در یکی از کوچه پس کوچههای مدینه که بیتابانه بدنبال شکافنده علوم نخستین و آخرین، حضرت امام محمد باقر(ع) میگشت، سرانجام بدو رسید و بیقرارانه خودش را در آغوش پرمهر و محبت حضرتش انداخت و سلام حضرت رسول الله(ص) را به آن سرور رسانید.
پس از آن بود که رفته رفته خودش را برای رفتن از دار غرور به سرای سرور آماده نمود و در قبرستان بقیع و در جوار تنی چند از پیشوایان دین و بزرگان صدر اسلام خوش آرمید.
بنابر برخی از روایات و نقلها، کاروان اسرای اهل بیت- علیهم السلام – در بازگشت از شام و سر راه مدینه، از کربلا گذشتند و با اولین زائر کربلا، جناب جابر بن عبدالله انصاری دیدار نمودند.
اینکه آیا این زیارت و دیدار در اولین اربعین شهدای کربلا بوده یا خیر، هنوز نقُل محفل عاشورا پژوهان بوده و در رد و قبول آن بحثها کرده و مطلبها گفته و نوشتهاند و این داستان هنوز ادامه دارد. فضایل امام حسین(ع)
در خصوص اینکه شیعه چرا تنها برای حضرت امام حسین(ع) اربعین و چهلم میگیرد و این اتفاق برای سایر ائمه(ع) نمیافتد، باید به چند نکته که از زبان بزرگان دین نقل شده اشاره نمود: ابتدا لقب «سید الشهداء» مخصوص حضرت حمزه، عموی بزرگوار رسول گرامی اسلام(ص) بود تا زمانی که در جنگ اُحُد دلاورانه در رکاب حضرتش(ص) به شهادت رسید.
حضرت امام حسین(ع) اما حماسه و ایثارش مانند غمش از جنس دیگری بود. او چنان گذشت و ایثاری از خود به تماشا گذاشت که او را بر تمامی شهیدان عالم برتری و آقایی داد و شهدای کربلا را نیز بر دیگر شهیدان فضیلت بخشید، چنانکه این سیادت و برتری در عرصه قیامت هم مشهود خواهد بود.
حضرت امام صادق(ع) جز بر تربت امام حسین(ع) سجده نمیکرد. سجده بر این تربت آثار معنوی و اخلاقی بسیاری دارد و حجابهای هفتگانه را کنار میزند.
استاد شهید مطهری(ره) در این خصوص مینویسد: «... تو که خدا را عبادت میکنی، سر بر روی هر خاکی بگذاری نمازت درست است، ولی اگر سر بر روی آن خاکی بگذاری که تماس کوچکی، قرابت کوچکی با شهید دارد و بوی شهید میدهد، اجر و ثواب تو صد برابر میشود.»
در«مستدرک الوسائل»، ج1، ص 318 از رسول خدا(ص) روایت است که فرمود: «... براستی که برای شهادت حسین(ع) در قلبهای مردم با ایمان، شور و حرارت وصف ناپذیر و جاودانهای است که به سردی نخواهد گرایید.»
فقیه گرانقدر و خطیب توانا؛ حضرت آیتالله حاج شیخ جعفر شوشتری(ره) در کتاب شریف«خصائص الحُسینیه»مینویسد که:«در شخصیت امام حسین(ع) و وسیله تقرب ساختن او به بارگاه خداوند، خصوصیتی است که به خاطر آن، مقام خاص خود را دارد چرا که او بویژه:
دری است از درهای بهشت،
سفینهای است برای نجات از غرقاب هلاکت،
و چراغی است پر فروغ برای راهیابی به سوی حقیقت.
درست است که پیامبر(ص) و امامان نور- علیهمالسلام- همگی دروازههای بهشتاند، اما باب حسین(ع) برای عبور، وسیعتر است. همگی آنان کشتیهای نجات، برای بندگان خدایند، اما کشتی نجات حسین(ع) حرکتش بر امواج توفنده و گسترده دریا، سریعتر و لنگر انداختن و پهلو گرفتن آن بر ساحلهای نجات آسانتر است». و سپس به 300 ویژگی منحصر بفرد او اشاره مینماید که بسیار جالب، خواندنی و شگفت انگیز است.
دیگر اینکه در «عُده الداعی»، ص49 آمده است: «خداوند بقعههایی دارد که دوست دارد در آن بقعهها دعا شود و کربلا یکی از آن بقعههاست.» پس کربلا محل
استجابت دعاست.
و نیز در ج44 بحار ص301 گفته شده: «همه پیامبران، پیش از آنکه آن ماه شب افروز، در کربلا دفن گردد، آنجا را زیارت کردند». زائران آن حضرت طبق روایتی که در ص456 «خصائص الحسینیه» آمده، چهل سال پیش از اهل بهشت وارد آن میگردند».
حتی روایت شده که حضرت امام محمد باقر(ع) با آنهمه مقامات علمی و معنوی به زیارت زائران امام حسین(ع) میشتافت و نیز میدانیم که امام حسین(ع) تنها امام معصومی است که در میدان جنگ به شهادت رسیده است.
در حالات حضرت امام خمینی (قدس سره) درکتاب «سیمای فرزانگان» آمده: «در تمام مدت اقامت ایشان در نجف اشرف، جز در موارد استثنایی، برنامه زیارت هر شبه ایشان هرگز ترک نشد.
در اغلب ایام زیارتی، در کنار قبر امام حسین(ع) بودند و در دهه عاشورا، هر روز زیارت عاشورای معروفه را با صد مرتبه سلام و صد مرتبه لعن میخواندند.»
این عارف کم نظیر قرن(ره) کلمات قصار فراوانی در باب اهمیت عزای حسینی(ع) و لزوم حفظ و نگهداری از آن دارد که در «صحیفه نور»به طور کامل ثبت گردیده است. از جمله فرموده:
٭ حرف سیدالشهداء حرف روز است، همیشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سیدالشهداء آورده است دست ماها داده و سیدالشهداء را این گریهها حفظ کرده است.
٭ مکتبش را، این مصیبتها و حفظ کرده، اگر فقط مقدسی بود و توی اطاق و توی خانه مینشست برای خودش و هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند نمانده بود چیزی.
٭ این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
٭ تمام این وحدت کلمهای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد.
٭ گریه کردن بر عزای امام حسین(ع) زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد، دستور است.
٭ یعنی: «ان الاسلام محمدی الحدُوث، حسینی البقاء»در واقع اشاره به همین احیاگری دین پیامبر اکرم(ص) در سایه قیام عاشوراست.
با این اوصاف، تا حدودی به علت برپایی اربعین برای امام حسین(ع) پی بردیم و متوجه شدیم که این امر، در واقع دستور خود ائمه هدی- علیهم السلام- است. و یاد امام حسین(ع) در واقع یاد همه انبیاء و اولیاء و14 معصوم علیهم السلام است.
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب |